به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، «حاج بخشی ؛ چهرهی آشنای حزب الله تهران.هر جا که حزب الله تهران هست او نیز همان جاست و علمداری میکند.»
این وصفی است که شهید سید مرتضی آوینی ، در سال 1364 از حاج ذبیح الله
بخشی کرده است. حاج بخشی ، عضو واحد تبلیغات لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات
الله علیه) ، پیرمردی رزمنده که تا آخر عمر پخش کردن میوه ، کمپوت و «یام
یام» در میان رزمندگان خط مقدم را افتخار خود می دانست ، سرانجام به
فرزندان و داماد شهید خود پیوست. بعد از قبول قطعنامه ، حاج بخشی را
باید در مقابل دانشگاه تهران ، مقابل لانه جاسوسی ، در مسیر تظاهرات روز
قدس و 22 بهمن حتما می دیدی ، وگرنه نگران می شدی. قلبت فشرده می شد. گرچه
این اواخر مریض احوال تر از آن بود که سیمینوفِ معروفش را روی دوش بیاندازد
و عَلَمِ بزرگ خود را در راهپیمایی ها در آسمان بگرداند و فریاد بزند<
«ماشاء الله - حزب الله». اما همیشه خیالت راحت بود که هست. انگار با بودن
حاج بخشی ؛ آسوده خاطر بودی که هنوز هم بچه های جنگ سالم و قبراق در اطرافت
حضور دارند و این چقدر آرامش بخش بود.
حالا دیگر نه حاج بخشی هست ، نه آن لندکروزر قراضه ، نه سیمینوف و نه آن علم بزرگ و پرهیبت. چقدر هوا دلگیر است
تصویری که در دهه 60 محبوبیتی پیدا کرد و روی جلد مجله ی پاسدار اسلام هم رفت
حاج
بخشی در تلاش برای نجات دادن دامادش(روی صندلی جلو خودرو دیده می شود) از
میان شعله های آتشی که توسط بعثی ها خودروی او را می سوزاند. داماد حاجی در
همین جا به شهادت رسید
حاج بخشی در حال توزیع میوه در میان رزمندگان اسلام
حاج بخشی در ستاد لشکر 10 سیدالشهدا(صلوات الله علیه) در کنار شهید حاج یدالله کلهر ، جانشین فرماندهی لشکر
لندکروزر حاج بخشی بار ها بدن های قطعه قطعه شهدا را به پشت جبهه ها منتقل نمود
بچه های لشکر 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه) بارها خنکای گلابی را که حاج بخشی با شعر و شعار در میانشان می پراکند حس کرده بودند
حاج عباس کریمی ، فرمانده لشکر 27 را ببین که روی دستان حاج بخشی چه ژستی گرفته . چه زیباست لبخند شهید سید محمدرضا دستواره
اعزام نیرو که می شد ، حاج بخشی اگر جنوب نبود ، حتما خودش را می رساند. روی ماشین ها که می گشتی ، حتما پیدایش می کردی
اع حاج بخشی ، سیمینوفش و آن علم همیشه بهاری در سال های پس از جنگ